سه‌شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹ - ۱۸:۳۲
۰ نفر

علیرضا سلطانی: اشتغال و بیکاری از موضوعاتی است که در هفته‌های اخیر، بحث‌های زیادی را در سطح رسانه‌ها و نهادهای دولتی ایجاد کرده است.

 تاخیر مرکز آمار در اعلام نرخ بیکاری تابستان آغازگر این مباحث بود؛ موضوعی که پیش از این به چالشی جدی بین مرکز آمار و وزارت کار بر سر نرخ بیکاری در بهار که حاکی از افزایش آن بود تبدیل شد. اما درحالی‌که مرکز آمار به تاخیر خود در ارائه گزارش وضعیت بیکاری در تابستان امسال ادامه می‌دهد، وزارت کار ادعای تحقق هدف تعیین شده اشتغال در سال‌جاری و حتی جلوتر بودن از آن را دارد.

به اعتقاد وزیر کار در 9 ماه نخست امسال یک‌میلیون و 300 هزار شغل ایجاد شده و این رقم تا پایان سال به یک‌میلیون و 500 هزار شغل می‌رسد؛ ادعایی که باور آن نه‌تنها برای محافل رسانه‌ای و کارشناسی کشور بلکه حتی برای برخی مقام‌های دولتی نیز سخت به‌نظر می‌رسد و موجب درخواست برای ارائه اسناد و مدارک شده است.

فارغ از اینکه شواهد و قرائن موجود جامعه و کشور خود گواه متقن و مستحکمی برای درک موضوع اشتغال است و تک‌تک مردم و شهروندانی که با معضل بیکاری خود یا وابستگان خود در این زمینه مواجه هستند، می‌توانند صحت و سقم آمارهای اعلامی را تشخیص دهند، بررسی عملکرد طرح‌های دولت در این رابطه به‌ویژه طرح بنگاه‌های زودبازده، نشانگر وجود ابهامات جدی در ایجاد اشتغال به این میزان است.

طرح بنگاه‌های زودبازده هرچند زود در دولت نهم متولد شد و فضای کار و اشتغال کشور را دربرگرفت اما خیلی زود هم در نتیجه بروز تضادهای کارشناسی و عملیاتی بین نظام بانکی و اقتصادی از یک سو و نهادهای متولی اجرای طرح از سوی دیگر به حاشیه رفت. هرچند در ماه‌های اخیر، تلاش جدیدی برای احیای آن صورت گرفت اما این طرح به روزهای اوج خود نرسید.

تجربه داخلی و خارجی نشان می‌دهد که تحرک گسترده در بازار اشتغال و افزایش ناگهانی شغل در یک مقطع زمانی نتیجه اجرای یک طرح مشخص است که تمام امکانات دولت برای توفیق آن بسیج شده باشد. در شرایطی که طرح بنگاه‌های زودبازده در حاشیه قرار گرفته و طرح دیگری جایگزین آن نشده و عملا دولت در این زمینه برنامه مشخصی ندارد، افزایش ناگهانی ایجاد اشتغال چگونه صورت گرفته‌است؟

از سوی دیگر این نکته قابل توجه است که افزایش اشتغال با کاهش بیکاری ارتباط مستقیمی دارد. درحالی‌که آمار مربوط به ایجاد اشتغال به راحتی و سادگی مطرح می‌شود، این سؤال مطرح است که چرا هنوز نرخ بیکاری تابستان بر خلاف رویه از سوی مرکز آمار اعلام نمی‌شود و همچنان بر سر میزان بیکاری که به زعم بسیاری از کارشناسان افزایشی بوده‌است، اختلاف نظر هست؟ و چرا مرکز آمار هنوز رسما آمار و ارقام اعلامی از سوی وزارت کار را تایید نمی‌کند؟

نکته نهایی اینکه اشتغال و بیکاری از منظر علمی همواره نتیجه و برایند شرایط اقتصادی یا برنامه‌های اقتصادی کشورهاست. به‌عنوان مثال نتیجه بحران مالی اخیر جهانی امروزه در متغیر بیکاری نمود پیدا می‌کند و کاهش یا افزایش بیکاری از نمادهای مهم مهار یا افزایش بحران یا بازگشت رونق تلقی می‌شود. این یک ارتباط منطقی است؛ به این معنا که ایجاد اشتغال یا افزایش بیکاری که نتیجه از دست رفتن شغل‌های قبلی و ایجاد تقاضاهای جدید شغلی بی‌پاسخ است، با مقوله میزان سرمایه‌گذاری‌های جدید در بخش‌های تولیدی و تجاری و به عبارت دیگر رونق کسب‌وکار ارتباط مستقیم دارد.

این موضوع خود معیار اصلی برای سنجش رشد اقتصادی یک کشور در یک مقطع زمانی خاص است که برایند آن کاهش یا افزایش نرخ بیکاری است. رشد اقتصادی کشور در سال 87 کمتر از یک‌درصد بوده است. رشد اقتصادی سال 88هم هنوز اعلام نشده و شواهد نشان می‌دهد که تفاوتی با سال 87 ندارد. در این شرایط اقتصادی چگونه یک میلیون و 300هزار شغل ایجاد شده است؟ علاوه بر این چگونه است که آمار مربوط به نرخ رشد اقتصادی و نرخ بیکاری از سوی مراجع اصلی یعنی بانک مرکزی و مرکز آمار اعلام نمی‌شود اما میزان اشتغال از سوی نهادهای درجه دوم اعلام می‌شود؟ نتیجه اینکه اشتغال در خلأ شکل نمی‌گیرد بلکه ارتباط مستقیم با شرایط اقتصادی کشور دارد.

کد خبر 125573

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز